کتاب اولین برف نوشته گی دو موپاسان با ترجمه مهدی سحابی. دربردارنده 12 داستان کوتاه که هر یک پستی و پلشتی انسان را به نمایش می گذارد. انسان هایی که نه تنها به حیوانات بلکه به خود نیز رحم نمی کنند. البته این اندیشه پیش از این هم در میان سایر اندیشمندان همچون هایز نمود داشته به عنوان مثال هابز انسان ها را همچون گرگ می پنداشت و هربرت اسپنسر نیز جامعه را همچون یک جنگل تصور می کرد و افراد شایسته و قدرتمند را لایق زیست می دانست.
اسپنسر در کتاب ایستایی اجتماعی خود میگوید:
ظاهراً مشکل است که بیوهها و یتیمان را در جدال با مرگ و زندگی رها کنیم با این وجود، چنانچه این موضوع را نه به صورت جداگانه، بلکه به صورتی مرتبط با منافع کل بشریت در نظر بگیریم، میبینیم که این فجایع هولناک سرشار از منفعت است؛ از جمله اینکه، فرزندان افراد بیمار سریعتر میمیرند و افراد نابهنجار و ضعیف به مثابه قربانیهای بیماریهای همهگیر جدا میشوند.
حال در این میان گی دو موپاسان این اندیشه را ترجمه درونی کرده و به قلم آورده است. در تمامی داستان ها پلیدی انسان همچون واقعیت زندگی به تصویر کشیده می شود و هر کسی می تواند مصداق این داستان ها را در زندگی روزمره بیابد.
گی دو موپاسان یک رئالیست تمام عیاره و در تمامی داستان ها هم به این مهم پایبنده و سعی می کند واقعیت را همچون آنچه به قوع می پیوندد به نمایش بگذارد یعنی سعی نمی کند که مخاطب را فریب بدهد یا دچار تعلیق کند بلکه سرراست حرفش را می زند و همچون آینه ای تمام نما، زندگی را به تصویر می کشد. البته بیان این مطلب شاید با خوانش یک کتاب و آن هم ترجمه دشوار باشد ولی در این 12 داستان این امر به خوبی احساس می شود و خود آدم می تواند در برخی موارد روند داستان را حدس بزند. علی الخصوص در این دوره که خباثت و سنگ دلی و دنائت آدمی فزونی گرفته است و در جامعه با یک نظر می توان این موارد را دریافت.
در پایان شاید بتوان سرانجام این نوع نگاه به انسان و زندگی را سرنوشت تلخ گی دو موپاسان دانست یعنی دچار اختلالات روانی شدن و مرگ در آسایشگاه روانی. البته شاید این سرانجام هر فرد حقیقت بینی باشد و باید فرد خودش انتخاب کند که بداند و بمیرد یا نداند و بمیرد.
درباره این سایت