خواندن کتاب های جلال آل احمد تجربه ی جالبی هست به جهت اینکه خیلی صریح و سر راست مطالب را شرح می دهد و این قوت بیان دلیل اصلی همین خودمانی بودن داستان هست که آدمی را به خودش جلب می کند. همه ما درکی از احساسات و عواطف اجتماعی داریم و تقریبا می توانیم از رفتار پی به درونیات همدیگر ببریم ولی بیان کردن این عوالم درونی برای دیگران خیلی مشکل هست علی الخصوص عوالم درونی خودمان. یکی از دلائل  دشواری متون فلاسفه وجودگرا هم همین هست که براحتی نمی توانند عوالم و عواطف درونی خودشان را بیان کنند. داستان کتاب احتمالا داستان زندگی خیلی از افراد باشد ولی این جلال آل احمد هست که مطلب را به زیبایی به تصویر کشیده، زیبایی که در درونش درد و رنج و زشتی روابط آدم ها را نشان می دهد. اگر یک مقدار هم در مورد موضوع داستان صحبت کنم، داستان این نوشته در مورد عدم باروری جلال و همسرش هست که محور اصلی داستان را تشکیل می دهد و اتفاقاتی که پیرامون این مسئله رخ می دهد یا به عبارت دیگر مسائلی که جلال آن ها را به این مسئله مرتبط می کند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها