یکی از کتاب هایی بود که آن را با اشتیاق زیاد خواندم و یک سری از مسائلی که در کتاب های پیشین به صورت پیچیده بیان شده بود مثل پارادوکس راسل یا اندیشه متاخر ویتگنشتاین به زبان ساده بیان شد.

کتاب با تصاویر مصور یا به عبارتی کمیک همراه شده و در هر قسمت شرح داستان نوشته شده است. فقط بعضی موقع ها سیر داستان را گم می کردم که البته خود این مسئله باعث می شد یک یادآوری برای یافتن خط اصلی بشود. در اصلْ داستان، داستانِ زندگی راسل هست که به زیبایی بیان می شود و همینطور برای قوت گرفتن داستان شاخ و برگ هایی هم به آن اضافه شده است. مطمئنا همه می دانند که با یک کتاب آن هم این جور کتاب ها نمی شود تمام اندیشه یک اندیشمند را دریافت ولی برای جلب نظر و دریافت نقاط اصلی اندیشه ی شخصی مثل راسل خیلی مفید هست. در اصل راسل واقعا اندیشمند پر تلاشی بوده و به عبارتی شاگرد خوبی بوده که یک دنیا استاد خوب هم پیدا کرده و نکته جالب تر اینکه شاگرد خودش یعنی ویتگنشتاین از آن هم فراتر می رود و اندیشه ای را رقم می زند که در این کتاب که شرح زندگی راسله گریزی از بیان آن نیست. البته  راسل یک فرد اشراف زاده است همچون ویتگنشتاین و از بسیاری از مشکلات مادی هم رها بوده و به خوبی توانسته از این فرصت برای اندیشه ورزی استفاده کند و دنیای خودش را رقم بزند.

با وجود تمام این تلاش ها راسل پس از پایان کتاب مبانی ریاضی که با همکاری وایتهد می نویسه راضی از این کار نیست و به عبارتی به جایی نمی رسد یعنی حقیقت مطلقی که در ریاضیات به دنبال آن بود را پیدا نمی کند و حتی همچون ویتگنشتاین نمیگه که من تمام مسائل را حل کردم و در دوران زندگی از خودش و کارش راضی نبوده و به نظرش هیچ کس کتاب مبانی ریاضی آن را نخواهد خواند. البته ویتگنشتاین هم از این نظر خودش بر می گرده و در اصل مراد ویتگنشتاین هم از این پایان شروع یک آغاز بوده نه پایان قطعی و این در اصل برداشت حلقه وین بوده چرا که ویتگنشتاین نقطه ای که نمی شود در مورد آن صحبت کرد را آغاز راه و اصل مسئله می داند.

در هر صورت راسل همیشه در جست و جو بوده و پایانی برای خودش تصور نمی کرده است. واقعا هم نمی توانسته پایانی در نظر بگیره چراکه در ریاضیات هم امر مطلقی وجود ندارد به عبارتی در ریاضیات هم حقایق در نظام معرفتی خودشان صدق می کند و مطمئنا راسل به این امر وقوف پیدا کرده بود.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها